ویژگى هاى على بن ابى طالب علیهما السلام
ویژگىهاى على بن ابى طالب علیهما السلام 14 نسائى و دفاع حق ..... ص : 14
ویژگىهاى على بن ابى طالب علیهما السلام ،ص:14
نسائى در دفاع از حق تردیدى به خود راه نداده، و هرگز براى پاداش یا خشنودى منحرفان، شخصیت دینى و علمى خود را مخدوش نکرده است، جمال الدین یوسف مزّى شرح حال نگار بزرگ اهل سنت از قول نسائى مىنویسد:
«سرنوشت من در دمشق رقم خورد در آنجا ناآگاهان کینه ورز نسبت به على [علیه السّلام] فراوان بودند من کتاب خصائص امیر المؤمنین على را نگاشتم تا شاید خداوند آنان را بر اثر این کتاب هدایت کند» «1».
سپس یوسف مزّى مىافزاید:
«در دمشق از نسائى پرسیدند احادیثى در باره فضائل معاویه نمىگویى؟
گفت: در باره وى چه بگویم جز این حدیث از پیامبر صلّى اللَّه علیه [و آله] و سلم که فرموده: خدایا، هرگز شکمش را سیر نکن» «2».
حاکم نیشابورى نیز از قول دارقطنى مىنویسد:
«چون نسائى سرآمد حدیثشناسان مصر شد بر او حسادت ورزیدند و وى ناگزیر به رمله دمشق رفت از وى در باره فضائل معاویه پرسیدند وى چیزى از پیش از خود نبافت، مردم هم او را به شدت کتک زدند و بر اثر همین کتک با حال نزار از دنیا رفت» «3».
آن گاه خود حاکم نیشابورى ماجراى نسائى را چنین شرح مىدهد:
«ابو عبد الرحمن نسائى در اواخر عمرش از مصر به دمشق رفت در آن جا از او در باره معاویه و روایاتى که در باره فضائل اوست پرسیدند، وى گفت:
آیا معاویه به آن همه روایتى که به دروغ در بارهاش ساخته اند تا وى را هم
______________________________
(1) تهذیب الکمال: ج 1، ص 338؛ تهذیب التهذیب: ج 1، ص 36.
(2) همان؛ تاریخ الاسلام: وفیات (301- 310)، ص 107، رقم ترجمه 117.
(3) تهذیب الکمال: ج 1، ص 328.
ویژگىهاى على بن ابى طالب علیهما السلام ،ص:15
ردیف على [علیه السّلام] کنند، خشنود نیست تا آن که باز احادیثى در برترىاش جعل شود؟! اهل دمشق بر اثر این سخن [حق] وى را به شدت کتک زدند و از مسجد بیرون انداختند ...
وى در مکه در سال 303 ق. بر اثر همین جراحات در گذشت» «1».
تاج الدین سبکى «2»، ابن خلکان «3»، اسنوى «4»، ذهبى «5» نیز علت وفات نسائى را همان ماجراى ورود به دمشق و ضرب و شتم او توسط یاران معاویه مىدانند، بنا بر این عاملى که نسائى را به این سرنوشت خدا پسندانه کشاند شجاعت او در بیان حقیقت
در عدم وجود فضیلتى براى معاویه «6» و دفاع از فضایل و حقانیت على علیه السّلام بوده است.
برخى براى حفظ آبروى امویان ضرب و شتم نسائى را به خوارج نسبت داده اند.
این چیزى جز فرار از حقیقت نیست، چون در عصر نسائى اثرى از اقتدار و سلطه خوارج نهروان در دمشق به چشم نمىخورد جز آن که بگوییم مراد آنان از خوارج معناى واقعى آن است؛ یعنى افرادى که از حوزه دین بیرونند، چون بنى امیه و پیروان آنان از اسلام واقعى بیرونند همان گونه که جمعى از اهل بیت و صحابه و تابعین بر آن معترفند.
______________________________
(1) به نقل از: تهذیب الکمال: ج 1، ص 339.
(2) طبقات الشافعیة الکبرى: ج 3، ص 16.
(3) وفیات الأعیان: ج 1، ص 77.
(4) طبقات الشافعیه: ج 2، ص 268، رقم ترجمة 1163.
(5) تذکرة الحفاظ: ج 2، ص 699؛ سیر اعلام النبلاء: ج 14، ص 132.
(6) این نکته که در باره معاویه هیچ فضیلتى نیست و آن چه در باره او از فضایل و مناقب گفتهاند جملگى بدون سند درست و بلکه جعلى است، مورد اذعان بزرگان اهل سنت از جمله احمد بن حنبل، اسحاق بن راهویه بخارى، حاکم نیشابورى، ابن جوزى و ابن عسقلانى است. نک: فتح البارى: ج 7، کتاب الفضائل، ص 104.